ابعاد تمدن
بر اساس دیدگاه های ترکیب گرا و جامع و سیستماتیک یا نظام مند می توان تمدن را نوعی سازمان دهی نظام یافته حیات اجتماعی در سطح کلان دانست که در آن علاوه بر جمعیتی اسکان یافته حداقل چهار وجه یا چهار بعد اصلی مرتبط به هم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دیده می شود
گفت گوی تمدن ها و تعاملات و تبادلات فرهنگی چندگانه
منظور از گفت گوی تمدن ها تعاملات فرهنگی چندگانه ایست که بین کنش گران فردی و جمعی یا افراد و گروهها و اقوام و ملل متعلق به فرهنگ ها و تمدن های متفاوت با روش ها و صور گوناگون است
منبع: نقش علوم اجتماعی در گفت و گوی تمدن ها از دکتر محمد عبدالهی
ایسیدور اگوست ماری فرانسیس خاویر کنت (۱۹ ژانویه ۱۷۹۸ - ۵ سپتامبر ۱۸۵۷) معروف به اگوست کنت فیلسوف فرانسوی است که به عنوان واضعِ نامِ جامعهشناسی (Sociology) و بنیانگذارِ جامعهشناسیِ نوین و دکترین پوزیتیویسم شناخته شدهاست. تابلویِ علوم، سیرِ تکاملِ ذهنیِ بشر و توجه به جنبههایِ پویا و ایستایِ جامعه از اندیشههایِ برجسته اوست.
کنت با اعتقادِ راسخ به فلسفه اثباتگرایی (پوزیتیویسم - positivism) معتقد بود باید برایِ علومِ انسانی نیز حیثیتی مشابهِ علومِ تجربی قایل شد، به این معنی که علومِ انسانی نیز باید از ابزارِ پژوهشِ تجربی استفاده کنند. کنت بر این باور بود که جوامعِ انسانی از سه مرحله الهی، فلسفی، و علمی عبور کردهاند (بعضاً مرحله اساطیری را نیز میافزایند). در جوامعِ اساطیری، کاهنان رهبرانِ جامعه به شمار میروند، در جوامع الهی که تبلورِ تاریخیِ آن قرونِ وسطی است، پیامبران، و در عصرِ رنسانس و پس از آن فیلسوفان. اما در دوره کنونی (عصرِ علمی) دانشمندان و جامعهشناسان رهبرانِ جامعه خواهند بود. البته ممکن است در هر جامعهای بازماندههایِ فکریِ اعصارِ گذشته رسوب کرده باشد.
منبع: ویکی پدیا
مرگ کنت؛ پایهگذار جامعهشناسی نوین مرگ آگوست کنت، بنیانگذار جامعهشناسی نوین در چنین روزی از سال ۱۸۵۷ میلادی به وقوع پیوست.
ایسیدور آگوست ماری فرانسیس خاویر کنت، واضع نام جامعهشناسی و بنیانگذار جامعهشناسی نوین و دکترین پوزیتیویسم در نوزدهم ژانویه سال ۱۷۹۸ در مونتپلیه فرانسه بهدنیا آمد. در نوباوگی، استعداد فراوانی در ریاضیات از خود نشان داد و از ۱۸۱۴م تا ۱۸۱۶م، دانشجوی مدرسه پلیتکنیک بود.
در سال اخیر - ۱۸۱۶م - بهعلت سرسختی و تمرد، از این مدرسه اخراج گردید و در تمام طول زندگیاش از تسلیم شدن به مرجعیتی که در اوایل جوانی در برابرش قرار گرفته بود، سر باز زد. سالهای بعد در دورههای مختلفی با پلیتکنیک بهعنوان مدرس یا ممتحن همکاریهایی داشت، لیکن هیچگاه آن موقعیتی را که درخور قابلیتهای واقعیاش بود، بهدست نیاورد.
ویژگیهای منش و مشرب کنت درواقع علت آن زندگی بود که فقط میتوان غمانگیزش خواند. سنتها و آئینهای دانشگاهی در نظر او بسیار تحقیرآمیز جلوه میکرد و به کسانی که میتوانستند به سهولت در زمره یارانش قرار گیرند، عمیقاً بدگمان بود.
آنچنان درمورد درستی نظرات خود ایمان داشت که با ناشران و مریدان خود ستیز میکرد و در برخورد با هواداران دلسوزی چون استوارت میل و گروته - هنگامی که دریافت حمایت مالی آنها بهمنزله تسلیم آنان به سلطه معنوی او نیست - راه خشم در پیش گرفت. با اینهمه هیچیک از این سختیها و یأسها در گسترش و تکامل برنامههای او برای اصلاح دخالت نیافت، برنامههایی که بسیاری از آنها در زمان مرگش - در ۱۸۵۷م - فقط به مرحله طرح اولیه رسیده بودند.
کنت سالها پس از ترک پلیتکنیک بهعنوان منشی سنسیمون، کنت غیرمتعارف، انجام وظیفه میکرد؛ سنسیمون پس از یک رشته کارهای ماجراجویانه در فرانسه و کشورهای دیگر، در نیمه زندگی همه نیروهای گسترده و فارغ از نظم خود را وقف بازسازی جامعه اروپایی کرده بود. این پیوند کوتاه با سنسیمون در زندگی کنت اثر اساسی داشت، زیرا به یقین گفته میشود که کار کمالیافته کنت درواقع همان گسترش عقاید سنسیمون است.
در سالهایی که - سنسیمون و کنت - کنار هم بودند، کنت کمبودهای سنسیمون را جبران میکرد؛ سنسیمون یکی از آن ذهنهایی را داشت که در آن نطفههای اولیه عقاید چنان سریع در پی هم قرار میگرفتند که هیچیک قبل از ظهور نطفه جدید، توسعه و تکامل لازم را نمییافت.
وی قادر نبود که زحمت آن شرح و تفصیلهایی که برای تأیید نظرات کلی درخشان او لازم بود، بر خود هموار سازد. کنت، در حد خود، انجام پژوهش گستردهای را لازم دید و چون فوقالعاده در این کار کوشا و علاقهمند بود بهطور شایستهای میتوانست این مهم را بر عهده گیرد. با اینهمه سرانجام این پیوند همکاری گسسته شد، ظاهراً بدینعلت که بر سر تألیف یک جزوه درباره «کار لازم برای تجدید سازمان اجتماع» اختلاف نظر یافتند، لیکن علت اصلیاش این بود که هر دو بیش از آن خودپسند بودند که بتوانند یک کار مشترک را دنبال کنند.
آن اندیشه بدیعی که سنسیمون و کنت هر دو به نشرش علاقهمند بودند، بهسادگی قابل تبیین است. آنان در روزگاری میزیستند که طی آن کشفیات بزرگی در شیمی، زیستشناسی و ریاضیات صورت گرفته و بهسرعت بهوسیله کارخانهداران و بازرگانان در عمل مورد استفاده قرار گرفته بود.
در آن سوی دریای مانش - یعنی در انگلستان - انقلاب صنعتی در گسترش اعلای خود بود، ثروت را انباشته میکرد و راحتی بشر را میافزود. حتی اقتصاد داخلی و سنتی فرانسه رفتهرفته از این تحولات اثر میپذیرفت. چون این دو اصلاحگر به اطراف خود مینگریستند، ناسازگاری شگفتآوری را میان سرشت پویای علم و صنعت از یک سو و ماهیت ایستای سیاست از سوی دیگر مشاهده میکردند.
حکومت، با وجود دگرگونیهای سطحی در رژیمهای سیاسی پیدرپی، چونان گذشته دست ناطقان، حقوقدانان، روزنامهنگاران و دولتمردان باقی مانده بود؛ یعنی همه موجودات بیارزش و «غیرعلمی»، آموزشناپذیر در برابر درسهای ساده پیشرفت و مشغول به برپائی و سرنگونی حکومتهای نامناسب با مختصات زمان. سنسیمون بهجای چنین مردانی، دانشمندان و اربابان صنایع را برمینشاند که حکومتشان به اعتبار یک مسیحیت «نوین» و «علمی» مشروعیت و اخلاقیت مییافت.
جدایی از سنسیمون موجب شد که کنت بهعنوان یک اصلاحگر در مسیر مستقل خویش قرار گیرد. وظیفه او بهرغم خودش این بود که مردم را به منطقی بودن و گریزناپذیر بودن حاکمیت علم بر اجتماع متقاعد سازد. وی در گام نخست، به شالودهریزی پایههای علمی یک اجتماع نوین همت گماشت و بر این باور بود که چون آدمیان این پایهها را درک کنند، نظم نوین را پذیرا خواهند شد.
بین سالهای ۱۸۳۲م تا ۱۸۴۲م، کنت به این کار پردامنه پرداخت. نتایج زحماتش در شش کتاب مفصل تحت عنوان «دوره فلسفه اثباتی» انتشار یافت. در این اثر، کنت در پی آن برآمد که قوانین اجتماع بشری را کشف کند، طرحی که در اندیشه او مستلزم نظام بخشیدن به همه علوم و مرور تاریخ بشر - یا دستکم مرور تاریخ دنیای غرب - بود.
هرچند فلسفه اثباتی برای خواننده این روزگار همچون اثری بیش از حد مفصل و پرپیچ و خم خوشایند نیست، در نظر کنت فقط وسیله روشن کردن زمینه مقدماتی توصیف وی از سامان اجتماعی نوین بود. وی این سخن را در «نظام حکومت اثباتی» - یعنی مجلد اول از اثر خود که در ۱۸۵۱م انتشار یافت - عنوان کرد. این اثر با تفصیلات جامع، آن دولت اثباتی را توصیف میکند که کنت معتقد بود بعد از امپراتوری دوم ناپلئون سوم تأسیس خواهد شد.
هرچند آثار کنت پیراسته از نقائص سبک و ذوق ادبی نیست، موضوعات درخور توجهی در سخنان او وجود دارد. وی به چند دلیل شایسته این توجه است. نخست آنکه به مسائلی میپردازد که از ما جداییناپذیرند، از آن جملهاند مسأله قدرت دولت و رضایت افراد در اجتماع، تضاد میان روشهای دانشمندان و بازرگانان، ابتکارات غیرمنتظره دولتمردان و ضرورت وجود یک افسانه مشروعیتبخش در امور اجتماع.
دوم آنکه وی در روزگار خود و در دورههای بعد فوقالعاده اثرگذار بوده است، در دوران حیاتش اثر او درباره روش علمی در میان اندیشمندان اروپایی که بهطور کلی فارغ از مدهای اجتماعی دوران خود بودند - کسانی چون استوارت میل، لکی، گروته و مولی - بسیار مهم تلقی میشد. نفوذ او همچنین در «برنامهریزی اجتماعی» که رسم زمان بود و در حرکتهایی که علمیت بیشتری به حکومت و اداره امور غمومی میبخشید، آشکار است.
همچنین، پارهای از دیگر عقاید وی هنوز بسیار جاندار است. برای مثال؛ بهرهگیری از افکار عمومی و مهار آن بهوسیله حکومت و سازمانهای خصوصی تبلیغات و القائات را میتوان در این ارتباط ذکر کرد. هنگامی که یک «رایزن روابط عمومی» به ما میگوید که رضایت افراد چیزی است که میتوان آن را «مهندسی کرد» از امکانی سخن میگوید که کنت با تفصیلات عملی در کتاب «نظام حکومت اثباتی» به آن پرداخته است.
علاوه بر آن، پرستش نوین «علم» نتیجه مستقیم کج راه کردن بحث باارزش کنت درباره روش علمی است؛ برای مثال، استراتژی تبلیغات جدید بیشتر تکرار این سخن است که فرآوردههای مورد نظر بهوسیله دانشمندان تأیید شده است. درنهایت، برنامههای «آموزش» و ارشاد - که هنگام بالاگیری موج لیبرالیسم قرن نوزدهم بدعتگذارانه و حتی شوم تلقی میشد - در این روزگار بهطور نظامیافته، نهتنها بهوسیله حکومتهای توتالیتر، بلکه تا حد قابل توجهی بهوسیله حکومتهایی که خود را دموکراتیک مینامند، انجام میپذیرد.
کنت با اعتقاد راسخ به فلسفه اثباتگرایی (پوزیتیویسم) معتقد بود باید برای علوم انسانی نیز حیثیتی مشابه علوم تجربی قائل شد، به این معنی که علوم انسانی نیز باید از ابزارِ پژوهشِ تجربی استفاده کنند. کنت بر این باور بود که جوامعِ انسانی از سه مرحله الهی، فلسفی، و علمی عبور کردهاند (بعضاً مرحله اساطیری را نیز میافزایند).
در جوامعِ اساطیری، کاهنان رهبران جامعه بهشمار میروند، در جوامع الهی که تبلورِ تاریخیِ آن قرون وسطی است، پیامبران و در عصرِ رنسانس و پس از آن فیلسوفان. اما در دوره کنونی (عصرِ علمی) دانشمندان و جامعهشناسان رهبران جامعه خواهند بود. البته ممکن است در هر جامعهای بازماندههای فکری اعصارِ گذشته رسوب کرده باشد.
ایسیدور آگوست ماری فرانسیس خاویر کنت، سرانجام در تاریخ پنجم سپتامبر سال ۱۸۵۷ میلادی در سن پنجاه و نُه سالگی درگذشت. وی بهعنوان واضع نام جامعهشناسی و بنیانگذار جامعهشناسی نوین و دکترین پوزیتیویسم شناخته شده است. تابلوی علوم، سیر تکامل ذهنی بشر و توجه به جنبههای پویا و ایستای جامعه از اندیشههای برجسته اوست.
منبع: ایمنا
اعتیاد
اعتیاد چیست؟ نوعی وابستگی، روحی وروانی و جسمی.
حتماً هر وقت اسم اعتیاد پیش می آید همه تصورشان به سمت مواد مخدر می رود. ولی ما علاوه بر اعتیاد به مواد مخدر و سیگار که در جامعۀ ما بیداد می کند و اعتیاد به الکل، اعتیادهای دیگری هم داریم. وابستگی به هر چیز و هرکاری را اعتیاد می گوییم. از اعتیاد به اینترنت گرفته تا وابستگی دونفر به هم، اعتیاد به درس خواندن، اعتیاد به تلفن همراه، اعتیاد به پول خرج کردن و خرید، اعتیاد به مصرف قرص، اعتیاد به خوردن، و بسیاری از وابستگی های دیگر که در جامعۀ ما فراوان است.
اعتیاد به اینترنت
اعتیاد به اینترنت به دلایل مختلفی در فرد به وجود می آید، به خاطر فرار از تنهایی و نداشتن رابطۀ مناسب با خانواده و اقوام و دوستان، فرد خود را در دنیای مجازی غرق می کند تا از این طریق بتواند، حس اضطراب و تنهایی خود را کاهش بدهد. و قتی فرد وارد دنیای مجازی چت و اینترنت می شود و ساعتها با دوستان مجازی خود مشغول است، و مدتی می تواند خود را از دنیای واقعی که عذابش می دهد رها شود، دنیایی که در آن امثال خودش را فراوان می تواند پیدا کند، افرادی تنها و مضطرب و با اعتماد به نفس پایین، با آن ها مدتی در ارتباط است، و در او احساس وابستگی ایجاد می شود و با بودن با آن ها احساس خوشی، و صمیمیت، دنیایی که احساس می کند که در آن افرادی وجود دارد که درکش می کنند و به اوحس بودن می دهند و حس اعتماد به نفس کادب در او بوجود می آید، وقتی از آن محیط خارج می شود و وارد دنیای واقعی خود می شود دوباره همان احساس تنهایی و اضطراب دوباره به سراغش می آید، که با بودن در اینترنت و چت وجود نداشت. و شخص اینگونه به اینترنت اعتیاد پیدا می کند.
اعتیاد دو نفر یا یک نفر به هم
وقتی دو نفر همدیگر را به شدت دوست دارند، یا طرف دیگر بیشتر. داشتن حس عاطفی شدید و دلبستگی خیلی شدید به یکدیگر باعث می شود که دو طرف یا یک طرف دچار وابستگی شدید شود. و نتواند دوری طرف مقابل را تحمل کند، شاید این عاملی شود که از یکدیگر توقع زیادی داشته باشند، و اگر یکی از طرفین قادر نباشد، زیاد به او نزدیک باشد و به دلایلی مجبور است دور و جدا باشد، طرف دیگر دچار اضطراب و رنجش می شود که ممکن است پیامدهای دیگری به دنبال داشته باشد.
اعتیاد به درس خواندن
وقتی شخصی مدت طولانی در حال درس خواندن است و بخاطرش از دوست و خانواده و تفریح دوری کرده، تا بتواند به آن نتیجه ای که می خواهد برسد، و بعد از اتمام امتحانات، و در اوقات فراغت فرد دچار سردرگمی می شود، و در حالت این حس است که باید کارهای درسی را انجام دهد وگرنه، در حالت اضطراب و نگرانی به سر می برد. شاید این حالت برای کسانی که از درس فراغت یافته اند، و بیکار شده اند و نمی دانند چکار کنند بیشتر دست بدهد، تا برای کسانی که اصلاً برایشان درس خواندن مهم نیست.
اعتیاد به پول خرج کردن یا خرید
شخصی که علاقۀ شدیدی به خرید کردن دارد، و از این طریق بتواند احساس کمبود های که در درونش دارد را کاهش دهد، و حس سیری ناپذیری در این زمینه در او وجود دارد، و هر مقدار پولی که در اختیار دارد، برای چیزهایی که دوست دارد ولی نیازی به آن ندارد خرج می کند.اگر این شخص را از این کار منع کنید، دچار پریشانی افسردگی و سردرگمی می شود.
اعتیاد به خوردن
این جور افراد هروقت ترس و و حشت وتنهایی به سراغشان می آید به خوردن پناه می برند، و از خوردن لذت زیادی می برند وبا این لذت آن ها تا حدی ازاین تنش های روحی رها می شوند، و شاید این عادت در شب ها و موقعی که حس تنهایی به سراغشان می آید رخ دهد، اگر چه آخرش دچار بیماری چاقی می شوند.
اعتیاد به تلفن همراه
اعتیاد به تلفن همراه برای کسانی رخ می دهد، که تلفن برای کارهای ضروری دایم همراهشان است، و مدام تلفن زنگ می خورد. و همچنین برای کسانی که دلبستگی شدیدی به شخصی دارند، و توقع دارند دایم تلفن از جانب شخص مورد علاقه اش زنگ خورده شود، ویا زنگ بزنند وگرنه دچار افسردگی، و قادر نبودن به انجام کارهای روزمره شان خواهند شد.
اعتیاد به سیگار
ما در جامعه ای زندگی می کنیم، که اکثر افراد آن سیگار مصرف می کنند. بیشتر در میان جوانان کم سن و سال مشهود است. شاید به دلایل مختلفی افراد به سمت سیگار کشیده شوند. به خاطر پذیرش در گروه دوستی، و اینکه در صورت عدم مصرف مورد طرد و تمسخرو لقب" ترسو "از طرف دوست یا دوستان بگیرد. اگرچه ترک سیگار سخت تر از مواد است. البته انگیزه های دیگری هم وجود دارد که افراد به سمت سیگار می روند.[1]
انگیزه های سیگار کشی بر اساس تحقیقات
1- سیگار کشی به خاطر ایجاد واکنشهای عاطفی مثبت، شامل تحریک و بر انگیختگی، تن آرامی، لذت بری از طعم، نگهداری وسایل سیگار کشی ( مثل فندک های تزئینی و فانتزی)؛
2- سیگار کشی برای کاهش واکنش های عاطفی منفی، مثل کاهش تنش و اضطراب؛
3- سیگار کشی به دلایل اجتماعی متعدد به ویژه تعلق گروهی، همانند سازی با دیگران و تعریف تصور از خود؛
4- سیگار کشی در اثر عادت، بدون انگیزه های دیگر؛
5- اعتیاد به سیگار، یعنی فرد سیگار می کشد،؛ زیرا در اثر عوامل بیولوژیک، وابستگی به نیکوتین پیدا کرده است؛
در واقع اکثر افراد بزرگسال به خاطر ترکیبی از عوامل فوق سیگار می کشند؛ ولی کودکان و نوجوانان بیشتر به خاطر فرار از فشارهای اجتماعی ناشی از خانواده، تعامل با خانواده یا دوستانی که سیگار مصرف می کنند و طغیان جوانی، به سیگار رو می آورند.[2]
اعتیاد به مواد مخدر
اعتیاد به مواد مخدر( تریاک، هروئین، حشیش ) و قرص های روان گردان که مخرب ترین و بدترین نوع اعتیاد که چه از لحاظ روحی، از لحاظ جسمی صدمات جبران ناپذیری را به شخص وارد می کند. اکثر کسانی که معتاد به مواد مخدر می شوند، از خانواده شان نشئت می گیرد. خانوادۀ فردی که والدین، یا یکی از والدین و اعضای خانواده معتاد باشد، احتمال معتاد شدن فرد را بالا می برد. بعد دوستان و جامعۀ آلوده.
انواع مواد مخدر
الکل، سیگار، تریاک و مشتقات آن هروئین و مرفین، مواد توهم زا، نظیر حشیش، ماری جوانا، ال – اس – دی، مواد محرک مانند کافئین، کوکائین و آمفتامین ها و مواد آرامبخش و خواب آور که ابعاد مصرف آن افزایش یافته است.
اعتیاد به الکل
مردان وزنان چه قبل و چه بعد از اعتیاد به الکل نیازمند دریافت تمجید و تشویق از جانب دیگران هستند و نسبت به انتقاد بسیار حساس اند. انتظاراتشان از دنیا زیادتر است، در مقابل شکست بیشتر احساس رنجش و حقارت می کنند. روانشناسان خصیصه های مختلفی را مشاهده کرده اند. از جمله کم طاقتی در برابر مشکلات، داشتن تصور منفی از خود و احساس تنهایی، ناامنی و افسردگی. نظریۀ دیگر روانشناسان این است که معتاد به الکل به طور کلی از وضعیتی که دارد ناراضی است و قدرت تحمل فشار یا ناراحتی را ندارد و نمی خواهد تحمل کند. هنگامی که الکل بتواند در کاهش ناراحتی، اضطراب و افسردگی او مؤثر واقع شود، این گونه رفتار تقویت می شود و سر انجام به صورت یک الگوی رفتاری برای مقابله با موقعیتهای ناگوار در می آید.
اعتیاد به مرفین و هروئین و تریاک
مشخصات اصلی معتادان از نظرجیمز کلمن، استفاده از مواد مخدر برای کاهش درد، پس از جراحی و یا جراحات شدید، اکثر ابیماران معتاد نمی شوند، و کسانی که می خواهند نارساییهای شخصیتی خود را از این طریق پنهان کنند، به سمت مصرف مواد مخدر می روند. از جمله مشخصات اصلی معتادان به دلیل اختلالات شخصیتی و ناهنجاریهای روانی از جمله، خصیصۀ هنجارگریز بودن افسردگی، نا آرامی، ناامنی و احساس بی کفایتی است. و کلمن می گوید ایجاد روابط گرم و با دوام با اطرافیان برای این گونه افراد بسیار مشکل است.[3]
علت و راه حل
دو مورد ذکر می کنم که تصورم این است که مهمترین عاملی است که افراد معتاد می شوند 1- کم توجهی از سوی خانواده 2- پایین بودن آگاهی دینی
وقتی فردی از سوی خانواده آن توجهی که مقبول او است نشود، نه توجه زیاد نه کم، بلکه به اندازه ای که فرد احساس کند، درک می شود و وجود دارد ونظر و سلیقه اش از سوی خانواده قبول و عمل می شود
و همچنین فردی که خود و خدای خود را نشناخته باشد ممکن است به هر راهی کشیده شود، و به سوی گمراهی ورا های اشتباه برود، وقتی به خدا اعتماد می کند و فقط از او می ترسد، دیگر به نا اهلان اعتماد نمی کند و از کسی نمی ترسد و در برابر درخواستهای نامشروع "نه" می گوید.
مواردی که از اعتیاد ذکر کردم، هر چند مختصر بود امیدوارم زمینه ای برای تحقیق بیشتر برای محققان و دانشجویان عزیز محقق باشد (زهرا ملکی راد)